بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام، ادب و خوشامد محضر وزیر محترم آموزشوپرورش جناب آقای دکتر کاظمی و دانشجومعلمان گرامی.
ولادت حضرت زهرا (س) و روز بزرگ دانشجو را تبریک عرض میکنم
از حضور حضرتعالی در جمع دانشجو معلمان تشکر میکنیم.
اجازه دهید سخنانم را با یک اعتراف آغاز کنم. ما اینجا نیستیم تا از شما تشکر کنیم؛ ما اینجا هستیم تا شما را به چالش بکشیم.ما نسلی هستیم که قرار است فردای این کشور را بسازیم اما متاسفانه ابزاری که برای اینکار در اختیار ما میگذارید متعلق به دیروز است.

نقدا، در حضور قبلیتان، حضرتعالی یک طرفه سخنرانی کردید بدون اینکه به سخن دانشجو و استاد دانشگاه گوش بسپارید. این تصویر شهید معلمی است که این دانشگاه مزین به نام ایشان است. شهید رجایی، که در مراکز تربیت معلم برای ساعتها به صحبت دانشجومعلمان گوش فرا میداد. پس امروز خوب گوش کنید!
ما امروز اینجا ایستادهایم تا از بزرگترین دروغی که در مورد تحول بنیادین آموزش و پرورش گفتهمیشود، پرده برداریم. سند تحولی که امروزه مدام از آن گفته میشود.
اما حقیقت این است که دانشگاههای تربیت دبیر، بزرگترین مانع برای اجرای آن سند میباشند!
ما، نه مرکز تربیت معلم انقلابی، بلکه آزمایشگاه شکستخوردهای هستیم که نیروهای بیانگیزه و ناکارآمد را به سیستم تزریق میکند.
جناب وزیر، بیایید روراست باشیم: آزمون استخدامی آموزش و پرورش و کنکور فرهنگیان، به یک «فروشگاه بزرگ بلیت شانس» تبدیل شدهاست!
ناظر بر معلمانی که خارج از فرایند مراکز تربیت دبیر وارد ساختار نظام تعلیم و تربیت شده اند، ما شاهدیم که عده کثیری با اتکا به حفظیات محض و بدون ذرهای علاقه به امر خطیر معلمی و با یک گزینش مصنوعی وارد سیستم میشوند. این افراد نه تنها عاشق یادگیری نیستند، بلکه اغلب کسانی هستند که در مشاغل دیگر موفق نشدهاند و حالا رسالت معلمی را به عنوان «آخرین ملجأ» انتخاب کردهاند.

راستی از کارشناسان خسته دلتان چه خبر؟ سلام مارا برسانید و بگویید چگونه ورودی های دانشگاه تربیت دبیر را افزایش میدهید بدون اینکه به زیر ساختهای آن توجه لازم را داشته باشید؟
بگویید چگونه میخواهید دانشجوی ورودی سی ساله را در کنار دانشجوی ۱۸ ساله تربیت کنید؟!
سؤال من این است: وقتی ما با سختگیریهای آکادمیک و علمی در دانشگاه های تربیت دبیر و فرهنگیان، تلاش میکنیم تا بتوانیم بهترینها را پرورش دهیم، چگونه سیستم جذب شما، افراد ضعیف را به ما تحمیل میکند؟ این یک کودتای آرام علیه کیفیت آموزشی است.
اساتید ارجمند! شما اساتید این دانشگاه تمدن ساز هستید اما بر اساس سرفصلهایی تدریس میکنید که مدت هاست بهروز نشدهاند!
دانشجو معلمی که با فناوری های نوین و فضای مجازی بزرگ شده است، مجبور است به روشهایی تدریس کند که حتی خود اساتید هم از کارآمدی آنها در دنیای امروز مطمئن نیستند. این یک شکنجه فکری است؛ شما میدانید که باید روشهای نوین اعمال و محتوای آموزشی اصلاح شود. در نتیجه ما در حال تربیت نسل جدیدی از معلمان هستیم که بهطور سیستماتیک از تکنولوژی و روانشناسی نوین اسلامی عقب نگه داشته شدهاند!
ما اینجا هستیم تا فلسفه و مهارت آموزش را بیاموزیم، اما در عمل، تمام تمرکز بر کسب نمره قبولی است.
اگر قرار بود صرفاً دانش منتقل شود، نیازی به دانشگاه تربیت دبیر نبود؛ یک کتابخانه بزرگ کفایت میکرد. اما وقتی دانشجویان ما به جای اینکه یاد بگیرند چگونه یک نوجوان مضطرب را آرام کنند، فقط حفظ میکنند که ترتیب "مراحل تدریس خلاق" چگونه است، این یعنی ما در حال تولید نخبههای حفظیات بدون هوش هیجانی هستیم. ارزش واقعی یک معلم در توانایی او برای فائق آمدن بر بحرانهای کلاس است، نه در تعداد واحدهای گذرانده.
جناب وزیر، شما از رتبهبندی معلمان صحبت میکنید، اما این رتبهبندی در عمل، یک شوخی تلخ است!
وقتی یک معلم با ده سال سابقه و مدرک کارشناسی ارشد در رشته تخصصی، حقوقی کمتر از یک کارمند اداری تازهکار دریافت میکند که هیچ درکی از تعلیم و تربیت ندارد، این بیاحترامی نهادینهشده است. این وضعیت، انگیزه را در نطفه خفه میکند. شما از ما انتظار دارید که با عشق تربیت کنیم، اما با جیب خالی و جایگاه اجتماعی متزلزل، چگونه میتوانیم الگوی موفقیت برای دانشآموزان باشیم؟
ما دیگر نمیتوانیم با شعار، وعده و تعارفات اداری آینده جامعهمان را به خطر بیندازیم.
ما از شما میخواهیم:
1) فرایند جذب را شفاف و مبتنی بر شایستگیهای عمیق تربیتی کنید، نه صرفاً نمره کاغذی.
2) سرفصلها و محتوای درسی مدارس و دانشگاه های تربیت دبیر و فرهنگیان را بهروز کنید و تمرکز را از تئوریزدگی به کارگاههای عملیاتی تغییر دهید.
3) مسئولیت را در قبال هرمعلمی که وارد سیستم میکنید، بپذیرید.
اگر دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر متحول نشود، سند تحول بنیادین به طنز تاریخی تبدیل خواهد شد. ما آمادهایم که بسوزیم، اما نه برای گرم کردن کورههایی که خودشان دود میکنند!
جناب وزیر این جمعیت فرهیخته ای که امروز در این جا حضور یافته وظیفه تعلیم و تربیت نیروی آینده کشور عزیزمان ایران را بر عهده خواهد داشت. بزرگترین توهین به این جامعه فرهیخته مطالبه بدیهیترین و حداقلیترین امکانات رفاهی است. به خصوص وقتی این دانشگاه محل رفت و آمد جنابتان و وزرای سابق است. اما چه کنیم که راهی جز مطرح کردن مطالبی نداریم که نه در شأن شماست و نه در شأن ما
جناب آقای وزیر! برای رفت و آمد بین خوابگاه و دانشگاه مسافتی فراتر از حد ترخص را طی میکنیم. غمانگیز تر آنکه سرویسی هم برای این ضعف تدارک دیده نشده …
آقای وزیر به راستی جایگاه هیأتهای اندیشهورز دانشجویان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی و فرهنگیان در حلقات تصمیم گیریتان کجاست؟ چرا که ما قادریم تا چالش های امروز و فردای نظام تعلیم و تربیت را چاره یابیم. بپذیرید که در دنیای ۱۴۰۴ نمیتوان با ساختار آموزشی دهههای ۶۰ و ۷۰ نیروی نسل آینده کشور را تربیت کرد.

و در آخر به عنوان دانشجومعلمانی تحول خواه از شما میخواهیم روند پوچ فعلی را تغییر دهید و با حکمرانی منطقی و سیاستگذاری صحیحِ مسئله محور، ساختار ناکارآمد فعلی وزارت آموزش و پرورش را تبدیل به یک سیستم تمدن ساز کنید و اگر این چنین باشد ما دانشجومعلمان و تشکل های دانشجویی در این مسیر تمام و کمال کنار شما هستیم تا بسازیم عرصه تعلیم و تربیت را…
والسلام علیکم و رحمةالله